تصنیف پنهان چو دل | سینا سرلک

تصنیف پنهان چو دل

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
که هنوز من نبودم، که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه به وصال مرهمی نه
چو به انتظار خستی
به وصال مرهمی، نه چو به انتظار خستی

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *