شهر فراق | سینا سرلک

شهر فراق

تحمل بر فراغ تو محال است
علاج درد دل تنها وصال است
بشوق دیدن چشمان مستت
بشوق دیدن چشمان مستت
تمام هستی ام مست خیال است
دمی گر در هوای تو نباشم
بمیرد زندگی، خونم حلال است
بگردد دور گردون بر لبانت
که سر خال آن ختم کمال است
طواف قامتت راهی ندارد
برای آن دلم محتاج بال است
چرا خون خدا را سر بریدند
ز حیرت بر لبم صدها سوال است
چرا خون خدا را سر بریدند
ز حیرت بر لبم صدها سوال است
به خون دیده ام بر دل نوشتم
تحمل بر فراغ، تو محال است
تحمل بر فراغ تو محال است
علاج درد دل تنها وصال است

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *