راه و ماه | سینا سرلک

راه و ماه

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت ای
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چو شب به راه تو ماندم، که ماه من باشی
چراغ خلوت ای
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
به سان سبزه پریشان سرگذشت شبم
به سان سبزه پریشان سرگذشت شبم
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات
که بر مراد دل که بر مراد دل
که بر مراد دل بی قرار من باشی
وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نصیب همین بس
تو را نصیب همین بس که کوه کن باشی
وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نصیب همین بس که، کوه کن باشی
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
و گرنه از تو نیاید که دلشکن باشی
زچاه غصه رهایی نباشدت هرچند
به حسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *