باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم باز آمدم
در من نگر در من نگر بحر تو غم خوار آمدم باز آمدم
شاد آمدم شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم باز آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
شاد آمدم آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم
بازم رها باز رهام کاین جا به زنهار آمدم
مارا به چشم سر مبین آنجا بیا مارا ببین
کان جا سبک بار آمدم
ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی
کندر بیابان فنا جان و دل از کار آمدم
یارم به بازار آمدست هوشیار و چالاک آمدست
ور نه به بازارم چکار وی را طلب کار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
باز آمدم باز آمدم، از پیش آن یار آمدم باز آمدم
در من نگر در من نگر بحر تو غم خوار آمدم باز آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم


نظرات