صورتگر نقاشم هر لحظه بُتی سازم
وانگه همه بت ها را در پیش تو بگدازم
صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تورا بینم در آتشش اندازم
تو ساقی خماری یا دشمن هوشیاری
یا آنکه کنی ویران هر خانه که میسازم
جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو
چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم
گر خانه آب و گل بی توست خراب این دل
یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم
صورتگر نقاشم هر لحظه بُتی سازم
وانگه همه بت ها را در پیش تو بگدازم
صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تورا بینم در آتشش اندازم


نظرات