شب | سالار عقیلی

شب

دلدار به من گفت چرا غمگینی
دلدار به من گفت چرا غمگینی
در فکر کدام دلبر سینینی
بر جستم و آینه به دستش دادم
گفتم در آینه که را میبینی
شبی که با تو بودم،یاد از آن شب
شبی که با تو بودم،یاد از آن شب
شبی که بی تو بودم،داد از آن شب
شبی که لیلی از مجنون جدا شد
فقان و ناله و فریاد از شب

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *