من از آن چشم ترت میترسم از سر پر خطرت میترسم
گفتی از عاقبت عشق نترس از دل بی خبرت میترسم
هم از آن خنده ی بی احساست هم از این چشم ترت میترسم گرچه فریاد مرا میبینی من از آن گوش کرت میترسم
چشم در چشم منی و من از چشم آشوبگرت میترسم
فکر رفتن به سرت نیست ولی از خیال سفرت میترسم
بارها داد کشیدم سر خود که چه از بال و پرت میترسم
هم از آن خنده ی بی احساست هم از این چشم ترت میترسم
عمر من میگذرد پی در پی آه من از گذرت میترسم آه من از گذرت میترسم

نظرات