من خرابم ز غم یار خراباتی خویش | سالار عقیلی

من خرابم ز غم یار خراباتی خویش

من خرابم ز غم یار خراباتی خویش
می زند غمزه ی او ناوک غم بر دل ریش
به عنایت نظری کن که من دل شده را
نرود بی مدد لطف تو کاری از پیش
با تو پیوستم و از غیر تو دل ببریدم
با تو پیوستم و از غیر تو دل ببریدم
آشنای تو ندارد سر بیگانه و خویش
آشنای تو ندارد سر بیگانه و خویش

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *