عشق بازیچه تماشا | سالار عقیلی

عشق بازیچه تماشا

هر که از من گسست رسوا شد
هر که با من نشست تنها شد
مژده‌ی فصلِ تازه در راه است
غنچه‌ای خنده زد شکوفا شد
غنچه‌ای خنده زد شکوفا شد
تا گره خورد موی دوست به دوست
گره از کار دوستان وا شد
ماه از پشت ابر بیرون رفت
عشق بازیچه‌ی تماشا شد
باد زد غنچه‌ای به چاه افتاد
ماه در چاه غرقِ رویا شد
پرده داران حزن می‌گویند
یوسفی عاشق زلیخا شد
عشق بازیچه تماشا شد
عشق بازیچه‌ی تماشا شد

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *