بی کلام بال در بال خیال و دکلمه ساکت سرد | سالار عقیلی

بی کلام بال در بال خیال و دکلمه ساکت سرد

شاخه ای بدون برگ از جوانه آریم
در حوالی بهار غرق بی بهاریم
روزگار دون زده سنگ غم به شیشه ام
آسمان شکسته است ساز سازگاریم
بی نصیب و خسته ام در خودم شکسته ام
موج گریه برده تا اوج بی قراریم
میشوم هنوز هم برکه برکه منتشر در رگ فواره ها
کس نکرده جاریمم
رو به سوی رفتنم ساکت و خموش و سرد
میکشد مرا شبی عمق زخم کاریم
بی حضور سبز تو بی تبسم بهار
شاخه های زرد و خشک مانده یادگاریم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *