تاریخ تکراری | رضا یزدانی

تاریخ تکراری

لبخند تو اسطوره میسازه تو یه آوانگاردی تو این دوران
یه تابلوی نقاشی چشمات مثل مونالیزایی اما تو تهران
با خنده هات دنیام عوض میشه رو این تنم با گریه دست داد
تحریف نمیشه با تو تاریخم شبیه آشیلم توی رویات
وقتی نباشی اسیرم تو اردوگاه کار اجباری
فکر فرار از آشوییتم فرار از این تاریخ تکراری
یه روز میبینمت هر جا که باشی نجیب زاده ی آریایی
مثل میترا با بی مهری میجنگی تو یه آرماگدونی انتظاری
بیادم باش تو این بوران نفرت تو شهری که به آلزایمر دچاره
تو روزایی که عشق مصلوب میشه مسیحای دروغی بیشماره
وقتی نباشی اسیرم تو اردوگاه کار اجباری
فکر فرار از آشوییتم فرار از این تاریخ تکراری

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *