ساعتا رو به عقب برگردون
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو تو گذشته چی میبینی؟
که از آینده تو رو ترسونده
ساعتا رو به عقب برگردون
اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شب تکراری
یه جهان تازه رو من واکن
من هنوز زخمی خاطره ام
جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست
اسم تو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمم یادم نیست
همه ی امیدم این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای می تونی
ساعتا رو به عقب برگردون …
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوز هم به دستای تو قانع ام
هنوز عاشقم با یه زخم عمیق
تو این روزهای سیاه و کسل
دلم خیسه از حس بارون شدن
تو رو جون هر کی که بهش مومنی
فقط امشبو حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و کسل
دلم خیسه از حس بارون شدن
تو رو جون هر کی که بهش مومنی
فقط امشبو،فقط امشبو،فقط امشبو حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای …
می دونم همیشه بدهکارتم
می دونی نمی شه فراموش کرد
من از بس که تو خوابتم زخمی ام
نمی شه که کابوسم رو گوش کرد
نمی شه که این وحشتُ دوره کرد
نباشی، نمونی، نخندی، بری
یه عمری جنون رو تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی بری
تو سیگار رو خاموش کن تا بگم
چطور می شه با گریه هم دود شد
چطور می شه با خنده هم زخم خورد
چطور می شه با عشق نابود شد
شبایی که می ترسم از فکرهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن،که عاشق شدن،که عاشق شدن قبل ویرونیه
تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز

نظرات