حرفهای بی مخاطب | رضا یزدانی

حرفهای بی مخاطب

مثل خاطرات بد کردار
تو سرم مثه بوق ممتد شو
با خودت جور تازه ای تا کن
با بدی جور تازه ای بد شو
مثل حرف های بی مخاطب باش
تو سرم مثل پنکه می چرخی
دم بکش رو اجاق چشم من
آب خوش تو گلوی من جا خورد
وقتی چشم های من تو رو دیدن
مثل فیلم های بی سرانجامی
طی کنم بیخیالی چی رو
توی این شبای بیخوابی
بعد از این ز پام های دروغ
قرص های تشدید بی تابی
نگران نباش حل میشه
واسه من مثل آب رو آتیش
مثل تب کردن گل یخ باش
جست و جو کن اتفاق منو
توی این جهان بی کنکاش
مثل سایه با منی همه جا
چی میدونی از گذشته من
توی دنیا له و لورده شدم
اگه ارباب هایی هم بودن
من برای خودم یه برده شدم
لای تقویم حسمو وا کن
مثل اعتراض نطفه ببند
روی نت ها کوک بی اعصاب
دنیا رو آب میبره امروز
پاشو پاشو پاشو از خواب
مثل حرف های بی مخاطب باش
نگران باش حل نمیشه

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *