آهنگ قدیمی | رضا یزدانی

آهنگ قدیمی

با یه چاقو توی کتفم میگذرونم زندگی رو
من دارم عقب به تنه میدم خودم به خاطر تو
این لوکوموتیو کهنه از تو ریلش زده بیرون
شده بی ارتی تو خط تو و خیابون
مثل فیلمای قدیمی همه چیز سیاه سفیده
حتی رویاهای سختی حتی خوابای ندیده
وقتی همه چی گذشته اهمیتی نداره
کی واست کلاه میبافه کی کلات و برمیداره
من اصلا یادم نمیاد از کی این چاقو رو خوردم
یا کجای این اوتوبان توی یه سانحه مردم
اهمیتی نداره قسمت این بوده تو تقدیر
تو خیالم مه نشسته برف کی میشه تصاویر
مثل فیلمای قدیمی مثلا تو سایه روشن
آدمای بد قصه با یه خنجر منو کشتن
بیخیال این حوادث راضیم به تو به یه رویا
به یه فنجون یه قهوه داغ پشت میز کار فردا
به یه آهنگ قدیمی که با یه صوت خوب میزدم من
راضیم به اینکه باهم فیلمای خوبی رو دیدیم
کتابای خوب خوندیم موزیکای خوب شنیدیم
خودم و ادامه میدم تو کیوسک نبش رویا
با یه چاقو توی کتفم راضیم از این قضایا
راضیم به تو به رویا راضیم به تو به رویا
راضیم به تو به رویا راضیم به تو به رویا
راضیم به تو به رویا راضیم به تو به رویا

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *