زیر بارون | رضا شیری

زیر بارون

نیستی و غم توی خونست چشم من پیه بهونست
یه بهونه تا بباره چشم من عاشق گریه ی شبونست
غم تو دلم هست رفتی و آخر گلم از دست باز نا امیدم تو رو با اون
آخه دیدم زیره بارون داره بارون تو خیابون رده پات و می پوشونه
آه آره دوریت منو آروم می سوزونه
کی نمی دونه که دارم میشم از غم دوریت من یه دیونه
غم تو دلم هست رفتی و آخر گلم از دست
باز نا امیدم تو رو با اون آخه دیدم زیره بارون

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *