دوست دارم | مصطفی راغب

دوست دارم

دوست دارم… دوست دارم… ولی با ترس و پنهانی!
که پنهان کردن یک عشق؛ یعنی اوجِ ویرانی
دوست دارم! دوست دارم!
دوست دارم! دوست دارم! ولی با ترس و پنهانی!
دلم رنج عجیبی می برد از دوریت؛ اما نجابت می کند
مانند بانوهای ایرانی…
دوست دارم! دوست دارم!
دوست دارم! دوست دارم! ولی با ترس و پنهانی!
دوست دارم؛ غمِ این جمله را دیدی؟
تفاوت دارد این سیلاب؛ با شب های بارانی
دوست دارم… دوست دارم… ولی با ترس و پنهانی!
که پنهان کردن یک عشق؛ یعنی اوجِ ویرانی
دوست دارم! دوست دارم
دوست دارم! دوست دارم! ولی با ترس و پنهانی!
دلم رنج عجیبی می برد از دوریت؛ اما نجابت می کند
مانند بانوهای ایرانی…

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *