نسخ | مرتضی جعفرزاده

نسخ

غروب جمعه شدم دلتنگیام زیاده
مثلِ شبگرد عاشق راه میرم پیاده
خنده تلخی ماست؛ دوباره رو لب من
هر وقت تورو میبینم، پایین میاد تب من
هر وقت تورو میبینم چه آرومه شب من
نسخ چشات شدم رفیق غمات شدم
یهو کیش و مات شدم، آخه کجایی
دلتنگ صدات شدم ؛ بارون چشات شدم.
آخرش منو میکشه این جدایی
بسه دیگه! بیا نکن تو بی وفایی
بسه دیگه؛ بیا نکن تو بی وفایی!
بازم رو قلب خستم زخماتو جا میذاری
معلومه تو چشات میخای تنهام بذاری
من عاشق تو بودم کافی نبود برا تو
چیشد از دلِ من کم میکنی هواتو!
چیشد از دل من کم میکنی هواتو
نسخ چشات شدم رفیق غمات شدم
یهو کیش و مات شدم آخه کجایی
دلتنگ صدات شدم بارون چشات شدم
آخرش منو میکشه این جدایی
بسه دیگه!! بیا نکن تو بی وفایی
بسه دیگه بیا نکن تو بی وفایی
آروم نمیشه قلبم ببین که خیلی خستم
من پای عشق تو عرورمو شکستم
بسه بسه بی وفا دیگه نا ندارم
میرم با خاطرات تنهات میذارم
نسخ چشات شدم؛ رفیق غمات شدم
یهو کیش و مات شدم آخه کجایی
دلتنگ صدات شدم؛ بارون چشات شدم
آخرش منو میکشه این جدایی
بسه دیگه بیا نکن تو بی وفایی
بسه دیگه بیا نکن تو بی وفایی

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *