چو بشنوی سخن اهل دل
مگو که خطا است
ای دل،ای دل
چو بشنوی سخن اهل دل
مگو که خطا است
سخن شناس نیی دلبرا
خطا اینجا است،خطا اینجا است
در اندرون، من
خسته دل ندانم چیست
که من خموشم و
او در فغان و در غوغا است
که من خموشم و
او در فغان و در غوغا است
دلم ز پرده برون شد
کجایی ای مطرب
دلم ز پرده برون شد
کجایی ای مطرب
بنال هان، بنال هان
که از این پرده
کار ما به نوا است
مرا به کار جهان
هرگز التفات نبود
مرا به کار جهان
هرگز، التفات نبود
رخ تو در نظر من
چنین خوشش آراست
رخ تو در نظر من
چنین خوشش آراست

نظرات