گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
وانکه را دیده در جمال تو رفت هرگز گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بوده است با تو آمیزشی و پیوندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه تا برآساید آرزومندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه، حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی، تا برآساید آرزومندی
کاشکی خاک بودمی در راه
کاشکی خاک بودمی در راه تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بنده ای که از دل وجان نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیکنامی رفت نوبت عاشقی است یک چندی
نوبت عاشقی است یک چندی


نظرات