ساز و آواز (مرا میبینی و هر دم) | محمدرضا شجریان

ساز و آواز (مرا میبینی و هر دم)

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم …
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم
به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری
به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم
نمی‌دانی مگر دردم …
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
و بگریزی …
گذاری آر و بازم پرس …
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ای عزیز دل …
ندارم دستت از دامن …
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم …
فرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی
دم می‌دهی تا کی …
فرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی
دمار از من برآوردی … برآوردی … برآوردی
دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم
به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری
به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم
نمی‌دانی مگر دردم …

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *