ساز و آواز بی همگان (مولوی) | محمدرضا شجریان
&

ساز و آواز بی همگان (مولوی)

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
جای دگر نمی شود دیدۀ عقل مست تو
چرخۀ چرخ مست تو گوش طرب به دست تو
بی تو به سر نمی شود بی تو به سر نمی شود
جان ز تو نوش می کند دل ز تو جوش می کند
عقل خروش می کند بی تو به سر نمی شود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود
بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *