ساز و آواز (عطار)

لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من …
توبه و پیمان … آخ توبه و پیمان من …
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من …
توبه و پیمان … آخ توبه و پیمان من …
شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من …
آخ بر دل بریان من …
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
آخ بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل …
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
گر تو نگیریم دست کار من از دست شد
گر تو نگیریم دست کار من از دست شد …
زانکه ندارد کران، وادی هجران من
آخ زانکه ندارد کران، وادی هجران من …
وادی هجران من … آخ وادی هجران من …
هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان …
از جهان …
بر رخ زردم فشاند …
بر رخ زردم فشاند اشک درافشان من
آی اشک درافشان من … آخ اشک درافشان من …
شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز
شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز …
زانکه تو دانی که چیست آخ بر دل بریان من
ای دل …
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
گر تو نگیریم دست کار من از دست شد
گر تو نگیریم دست کار من از دست شد …
زانکه ندارد کران، وادی هجران من
آخ وادی هجران من … وادی هجران من …
هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را
دل درمانده را …
بو که به پایان رسد راه بیابان من
راه بیابان من …