بود درد مو و درمونم از دوست
بود درد مو و درمونم از دوست …
بود وصل مو و هجرونم از دوست
اگه قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
خوشا آنان که سودای تو دیرن
که سر پیوسته در پای توی دیرن
به دل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای تو دیرن
به دل دیرم تمنای کسانی …
که اندر دل تمنای تو دیرن …
گلی که خوم بدادم پیچ و تابش
به آب دیدهگونم دادم آبش
به درگاه کی روا بی
گل از مو دیگری گیره گلابش
به درگاه کی روا بی …
گل از مو دیگری گیره گلابش …
خداوندا مو بیزارم از این دل
شو و روزان در آزارم از این دل
خداوندا مو بیزارم از این دل …
شو و روزان در آزارم از این دل …
ز بس نالیدم از نالیدن دل
ز مو بستان که بیزارم از این د

نظرات