چهار مضراب همراه آواز | محمدرضا شجریان

چهار مضراب همراه آواز

دمی با همدمی خرم زجانم بر نمی آید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی بینم
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی بینم
مرا رازی است اندر دل
مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده، به خون دیده پرورده
و لیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم
و لیکن با که گویم، با که گویم راز
چون محرم نمی بینم، چون محرم نمی بینم
قناعت می کنم با درد چون درمان نمی یابم، نمی یابم، درمان نمی یابم
قناعت می کنم با درد چون درمان نمی یابم
تحمل می کنم با زخم
تحمل می کنم با زخم چون مرهم نمی بینم
کنون دم درکش ای سعدی
دم درکش ای سعدی که کار از دست بیرون شد
کنون دم درکش ای سعدی که کار از دست بیرون شد
به امید دمی با دوست، وان دم هم نمی بینم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *