اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی شود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند، بیان کند که چه بوده است نا شکیبا را
بیان کند که چه بوده است نا شکیبا را
بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم
بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی، چرا نظر نکنی یار سرو بالا را
که گفت، که گفت بر رخ خوبان نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
نگفتمت که به یغما دلت رود سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

نظرات