راهی بزن که آهی …
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن …
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست …
گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
صد کاروان توان زد …
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
صد کاروان توان زد …
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
بر آستان جانان گر سر توان نهادن …
گلبانگ سربلندی …
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
درویش را نباشد ره به (برگ) سرای سلطان
درویش را نباشد ره به (برگ) سرای سلطان …
ماییم و کهنه دلقی …
ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد
کاتش در آن توان زد …
قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد …

نظرات