خداوندا به فریاد دلم رس
کَس بی کس تویی مو مانده بیکس
همه گویند طاهر کس نداره
خدا یار موئه چه حاجت کس
دلی دیرم که بهبودش نمیبو
سخنها میکرم سودش نمیبو
به بادش میدهم نهش میبرد باد
در آتش مینهم دودش نمیبو
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
کجا آواره و در خانهٔ کیست
نمیدونم دل سرگشتهٔ مو
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو


نظرات