مثل ماه | محمد معتمدی

مثل ماه

آمده ای مثل ماه در شب خاموش من
پر شده از یاد تو جان فراموش من
حال مرا میدانی دست مرا میخوانی
جان منی تو نه بهتر از جانی
ای بی تو زمانه کابوس دوباره های فردا
بی عشق تو دنیا تنهایی دسته جمعی ما
هر سحر از خود رها دل من رفته به قربان تو
میبرد از خود مرا به کجا نم نم باران تو

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *