مقدمه همه هستی | محمد اصفهانی

مقدمه همه هستی

تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
چون در این دل برق مهر دوست جست
اندر آن دل دوستی میدان که هست
هیچ عاشق خود نباشد وصل جو
که نه معشوقش بود جویای او
در دل تو مهر حق چون گشت نو
هست حق را بی گمان مهری به تو

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *