بی معرفت | مهدی احمدوند

بی معرفت

مرامتو عشق رفیق چشمامو گریه کرد کبود بی معرفت شدی ولی جواب خوبی این نبود
کوتاهتر از دیوار ما پیدا نکردی رو زمین جواب کارت با خدا فقط خدا فقط همین
جونمو ازم گرفت عشقمو دیدم باهاش اون که جونشو برام میداد بهم میگفت داداش
شاکی ام از روزگار از زمین و آسمون جای بارون سنگ میاد رو سر ما بی امون
ناشکری نیست ولی آخه امید من به چی باشه به این یه ذره دلخوشی که داره از هم میپاشه
به عشق چی شاد بخونم وقتی نگامو غم گرفت وقتی که عشق اولم دست تورو محکم گرفت
جونمو ازم گرفت عشقمو دیدم باهاش اون که جونشو برام میداد بهم میگفت داداش
شاکی ام از روزگار از زمین و آسمون جای بارون سنگ میاد رو سر ما بی امون

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *