داداشی | مجید خراطها

داداشی

روزگار لعنتی با مه چه کردی جسم نازنین رفیقامه چه کردی
روزگار ئه دست خیلی گله دارم هم رفیقمه، گرفتی هم برارم
خاطراتت زندگیمه، هر کجا میرم، جلو چشامی داداش
بس که تلخه رفتنِ تو، مه هنو نتانستم کنار بیام باش
قلب تنهایِ مه داداشی بعد ای پایان تلخه جا نداره
اشکه چشمایِ ای روانی، بعد کوچ تو دیه پایان نداره
آهای رفیقِ بامرام خیلی بده حال و هوام
تو هم براری، هم رفیق، نمیشه ئه فکرت درام
آهای رفیق بامرام؛ آتیش زدی به غم سرام
رفتی و بعدِ رفتنت، دنیا جهنّم شد برام

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *