داداشی | مجید خراطها

داداشی

ای خدا فکر نمیکردم که یه روز ازم جدا شه
باورش سخته که دیگه سایش رو سرم نباشه
گر چه سرده دست گرمت اما واسه من همونی
با تموم خاطراتت توی ذهن من میمونی
داداشی چشماتو وا کن بذار دستاتو بگیرم دوباره بیا به خوابم
ای خدا فکر نمیکردم که یه روز ازم جدا شه
باورش سخته که دیگه سایش رو سرم نباشه
گر چه سرده دست گرمت اما واسه من همونی
با تموم خاطراتت توی ذهن من میمونی
داداشی چشماتو وا کن بذار دستاتو بگیرم
دوباره بیا به خوابم دارم از دوریت میمیرم
ای خدا من اون میخوام اما تو ازم گرفتیش
رفت و جا گذاشت تو قلبم خاطراتش مثل آتیش
باورم نمیشه رفته گرچه اون بر نمیگرده
داداشی غم های دنیا ببین با دلم چه کرده
داداشی چشماتو بستی نمیگیری تو سراغم
دیگه تنها دلخوشیمه عکس تو توی اتاقم
داداشـی چشماتو وا کن بذار دستاتو بگیرم
دوباره بیا به خوابم دارم از دوریت می میرم
ای خدا من اونو میخوام اما تو ازم گرفتیش
رفت و جا گذاشت تو قلبم خاطراتش مثل آتیش
داداشی چشماتو وا کن بذار دستاتو بگیرم
دوباره بیا به خوابم دارم از دوریت میمیرم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *