زمستون | کامران مولایی

زمستون

شومینه روشنه ولی بازم سرمای سختی داره این خونه
سرمای این جا اوسخون سوزه حرف فصل این خونه زمستونه
با هم ولی از هم دیگه دوریم
دوری رو حسمون اثر داره
اینقدر که ما باهم دیگه سردیم
از سقف خونه برف میباره
از خونه امشب میزنم بیرون
میخوام یه مدت تو خودم باشم
شاید تو تنهای مداما شی
شاید تو تنهایی مداواشم
از خونه امشب میزنم بیرون
تاریخ برگشتن مشخص نیست
غیر از من و تو هر دو می دونیم
دوریه ما تقصیر هیچکس نیست
زیر یه سقف مشخص هستیم
بین منو وتو اختلافی نیست
وابستگی داریم مام این حس واسه زندگی کافی نیست
باید مثل گذشته ها باشیم
ما هر دوتامون عشقو کم داریم
با این که سهممون مساوی نیست بازم به هم دیگه بدهکاریم
از خونه امشب میزنم بیرون
میخوام یه مدت تو خودم باشم
شاید تو تنهای مداما شی
شاید تو تنهایی مداواشم
از خونه امشب میزنم بیرون
تاریخ برگشتن مشخص نیست
غیر از من و تو هر دو می دونیم
دوریه ما تقصیر هیچکس نیست

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *