شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم
بر دل منز بس که جای تنگ شد از جداییت
بر دل منز بس که جای تنگ شد از جداییت
بی تو به دست خویشتن سینه خود شکافتم
بی تو به دست خویشتن سینه خود شکافتم
از تف آتش غمم صد ره اگر چه تافتی
آیینه سان به هیچ سو رو ز تو بر نتافتم
آه که تار و پود آن رفت به باد عاشقی
جامهی تقوایی که من در همه عمر بافتم
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم

نظرات