در عاشقی | همایون شجریان

در عاشقی

این بار من یکبارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یکبارگی از عافیت ببریده ام
دل را ز خود برکنده‌ام
با چیز دیگر زنده ام عقل و دل و اندیشه
را از بیخ و بن سوزیده‌ام
ای مردمان ای مردمان
از من نیاید مردمی دیوانه هم نندیشد آن
کندر دل اندیشیده ام
این بار من یکبارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یکبارگی از عافیت ببریده ام
من خود کجا ترسم از او
شکلی بکردم بهر او من گیج کی باشم ولی
قاصد چنین گیجیده‌ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا من از کجا، مال که را دزدیده ام
این بار من یکبارگی
در عاشقی پیچیده ام این بار من یکبارگی
از عافیت ببریده ام

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *