ای دل تو ندانستی ای دل تو ندانستی
تو ندانستی قدر گل و بستان را
بیهوده چه می نالی چه می نالی
بیهوده چه می نالی بیداد زمستان را
ای دل تو ندانستی قدر گل و بستان را
بیهوده چه می نالی بیداد زمستان را
گل خرم و سرو آزاد بلبل همه در فریاد
گل خرم و سرو آزاد بلبل همه در فریاد
الحق که ستم کردند
مرغان مرغان خوش الحان را
در فصل گلم آن کو در کنج قفس افکند
می برد ز یادم کاش شب های گلستان را
تنها ز تو دردی ماند ای مونس جان با من
خواهم که نخواهم هیچ با درد تو درمان را

نظرات