میشود حلقوم سردم نای انسانی بگیرد
میشود چشمم به پای نغمه های دوالفقاری
زمزم اشکی ببارد
میشود آیا نمیرد میشود آیا نمیرد
نغمه آهی که از مقتل رسیده
با خود آورده به این سوی زمانه
بوی آتش بوی داغ لاله های سرخ چیده
میشود با ما بماند
میشود با ما بماند
تا ابد پیر رهایی
آنکه بازو بنده تکریم هزار آصفی را
بسته دور نخمه های کهربایی
ای امید اهل عالم
ای که بین خادمان هم ناشناسی
ناتوان شو خسته جان شو
خادمت بهتاش و چینی و سجاسی

نظرات