جان جان یک دم بمان تا قلب من رامت کند
آنچه دارد جملگی یکباره بر نامت کند
دیده ام در هر غروب و ساحل دریا تو را
من تو را اینجا تو را آنجا تو را تنها تو را
لعبتا شیرین رخا ابرو کمندا نازنین
روی همچون ماه خود در جام چشمانم ببین
چشم اگر این است و ابرو اینو ناز و عشوه این
خالقا پروردگارا مرحبا ای بهترین
دل ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل
در دلم باید بخوانم فاتحه از دست تو
خواب چشمم را بهم زد ناز چشم مست تو
این نگارا تن فدا و سر فدا و دل فدا
بر تو هر دم ای پری رو جان ناقابل فدا
دل ببر از من که پر گیرم رها شم از زمین
ای خدا پایان عمری قسمت ما رو ببین

نظرات