فانوس تنهایی | گرشا رضایی

فانوس تنهایی

نرو فانوس تنهایی نزار تاریک شه خونه
ببین این چهار دیواری شبیه قبر میمونه
برای التماس امروز میدونم که دیگه دیره
چقدر دستای یخ کردس شبیه دست تقدیره
دلم دلواپس عشقت دلت دلگرم رفتن شد
کجا ازت غافل شدم از تو که این عاقبت من شد
تو میریو نمیدونی که میسوزونی دنیامو
نمیبینی نمیبینی سقوط خیس اشکامو
سفر خوش یار دیروزم تو میری اما اینجایی
از امروز همدمم میشه خیال توو تنهایی

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *