آدما؛ دنیا رو دیوار می بینن… روزای آفتابی رو، تار می بینن
دوست دارن یه روز بیاد؛ رها بشن… مثلِ شبنم، از زمین جدا بشن
سایه هاشون؛ روی دیواره ولی پر و بالشون گرفتاره، ولی
آدما؛ دنیا رو دیوار می بینن… روزای آفتابی رو، تار می بینن
آدما! آی آدمای رنگارنگ! توی کوچه های این شهرِ فرنگ
میشه این دیواروُ پشتِ سر گذاشت
میشه با فاصله ها؛ کاری نداشت
میشه عاشق شد و پر کشید و رفت… آن سوی فاصله ها رو؛ دید و رفت
دو نگاه وقتی که آفتابی میشن؛ میرسن به همدیگه آبی میشن
دو نگاه؛ دو آرزو، دو خاطــره… مثلِ گلدونای پشتِ پنجره
دنیا رو آبیه آبی می بینن… شبا رو روز آفتابی می بینن!

نظرات