سَخت بود باور اینکه دیگه نیست پیشم و رفت زود اونی که یادگار ازش فقط یه زَخم موند
رو قلب من فقط یه زخم موند
روزام میگذشت پشت هم مثل هم یه دنیا حرف تو دلم تنها با خودم
نبود پیشَم کسی جُز خودم جز خدا این حِس تنهایی که نشُد ازم جدا
تا اونو دیدمش یه حال دیگه شد دلم نمیدونستم چی میخوام بهش بگم
اونی که اومد و دلم رو برد با خودش تموم زندگی باهاش عوض شُدش
نمیدونستَم که چی درسته چی غلط یه حسی بهم میگفت که اونو میخوامِش فقط
هَمون که میگفت تَنهات نمیذارم تنهام گذاشت تا اینکه فهمید دوسِش دارم
سخت بود باور اینکه دیگه نیست پیشم و رفت زود اونی که یادگار ازش فقط یه زُخم موند
رو قلبِ من فقط یه زخم موند
ای کاش حِسی که من بهش دارم اونم بهِم داشت شاید الان پیشَم بود و تَنهام نمیذاشت
شاید که تنهام نمیذاشت
قبل اون دلم پر بود از این دنیا و آدماش اومد و یه کاری کرد که آروم شُدم باهاش
حیف که این خوشی دووم نداشت حیف رفت و تنهام گذاشت
سَخت بود باور اینکه دیگه نیست پیشَم و رفت زود اونی که یادگار ازش فقط یه زَخم موند
رو قلب من فقط یه زخم موند
ای کاش حِسی که من بهش دارم اونم بهِم داشت شاید الان پیشَم بود و تَنهام نمیذاشت
شایَد که تنهام نِمیذاشت
نظرات