آواز خان | چارتار

آواز خان

رهایی تا پَر کشیدن جز پیوندت ندارم
من رویایی رها تر از لبخندت ندارم
تا کِی قفس و غم و دلسردی منو عادت شبگردی
تو بگو آوازه خوانی را این سعی فانی را
در کوچه ات هر شب برپا کردم
شاید فقط شاید قلبت به رحم آید
اما چه بی مرحم برمیگردم
به سمتِ دردم این شعرِ بی سر
با ماهِ من از شب حرفی نزن در گوشِ او نگو
باری دگر تر شد چشمانِ من آوازه خوانی را
این سعیِ فانی را در کوچه ات هر شب برپا کردم
شاید فقط شاید قلبت به رحم آید
اما چه بی مرحم برمیگردم به سمتِ دردم

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *