تا بی نهایت | بنیامین بهادری

تا بی نهایت

دیدم که در وزیدن دستانش جسمیت وجودم تحلیل میرود
دیدم که قلب او با آن طنین ساحر سرگردان پیچیده در تمامی قلب من
تا بی نهایت تا آن سوی حیات گسترده بود او
در یکدیگر گریسته بودیم در یکدیگر تمام لحظه بی اعتبار وحدت را
دیوانه وار زیسته بودیم …
تا بی نهایت تا آن سوی حیات گسترده بود او

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *