زورق شکسته | امیر تاجیک

زورق شکسته

من زورق شکسته در کام طوفان
با چشمانی پر از اشک در زیر باران
بر خود می پیچم هم چون گردابی
دل توی ساحل دارد بی تابی
من موجم کف بر لب ابرم خیس از تب
مات و خاموشم زیر سقف شب
تو قاب یادم عکس خورشیده
انگار از خورشید نوری تابیده
من موجم کف بر لب ابرم خیس از تب
مات و خاموشم زیر سقف شب
من زورق شکسته در کام طوفان
با چشمانی پر از اشک در زیر باران
بر خود می پیچم هم چون گردابی
دل توی ساحل دارد بی تابی
من موجم کف بر لب ابرم خیس از تب
مات و خاموشم زیر سقف شب
تو قاب یادم عکس خورشیده
انگار از خورشید نوری تابیده
من موجم کف بر لب ابرم خیس از تب
مات و خاموشم زیر سقف شب
من زورق شکسته در کام طوفان
با چشمانی پر از اشک در زیر باران
بر خود می پیچم هم چون گردابی
دل توی ساحل دارد بی تابی
من موجم کف بر لب ابرم خیس از تب
مات و خاموشم زیر سقف شب
تو قاب یادم عکس خورشیده
انگار از خورشید نوری تابیده
من موجم کف بر لب ابرم خیس از تب
مات و خاموشم زیر سقف شب

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *