بمب جنون | امیر عباس گلاب

بمب جنون

به خودم آمدم انگار تویی در من بود ، این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظه ی تب دارِ تو پیوند منم ، آن قدر داغ به جانم که دماوند منم
با توام ای شعر
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم و از آن روز که در بند توام آزادم
بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست ، گُل تو باشی من مفلوک دو مشتم خالیست
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم ، زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم
با توام ای شعر به من گوش کن ، نقشه نکش ، حرف نزن گوش کن
ریشه به خونابه و خون می رسد ، میوه که شد بمب جنون می رسد
محضِ خودت
محضِ خودت بمب منم! دورتر! می ترکم! چند قدم دورتر
حضرتِ تنهای بهم ریخته ، خون و عطش را به هم آمیخته
دست خراب است، چرا سر کنم؟ آس نشانم بده باور کنم
دست کسی نیست زمین گیری ام ، عاشق این آدم زنجیری ام
شعله بکش بر شبِ تکراری ام ، مرده ی این گونه خود آزاری ام
مرده ی این گونه خود آزاری ام
خانه خرابی من از دست توست آخر هر راه به بن بست توست
از همه ی کودکی ام درد ماند نیم وجب بچه ی ولگرد ماند
نیم وجب بچه ی ولگرد ماند
بچه ی ولگرد ماند
من که منم جای کسی نیستم میوه ی طوبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم مزه ی لب های کسی نیستم
مثل خودت درد خیابانی ام
مثل خودت درد خیابانی ام

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *