تا بر سر در میشد از که من یارا
تا بر سر در میشد از که من یارا
در تشت فنا روزی بی تیغ سرت افتد
اکنون من بیچاره در دست تو چون مومم
اکنون من بیچاره در دست تو چون مومم
بیچاره تو گر روزی مردی به سرت افتد

تا بر سر در میشد از که من یارا
تا بر سر در میشد از که من یارا
در تشت فنا روزی بی تیغ سرت افتد
اکنون من بیچاره در دست تو چون مومم
اکنون من بیچاره در دست تو چون مومم
بیچاره تو گر روزی مردی به سرت افتد
نظرات