پرتو باران | علیرضا قربانی

پرتو باران

از خویش می گریزم در این دیار باران دلتنگ روزگارم بر من ببار باران
بغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش ای بی شکیب باران ای بی قرار باران
در هق هق شبانه ماند بعاشقی
مست نجوای ناودانها در رهگذار باران
از همرهان درین باغ با من چه مهربان بود بیدی که گریه میکرد در جویبار باران
دلتنگ این دیارم ای غمگسار پرتو در من ترانه سرکن با این بهار باران

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *