افتاده در میخانه | علیرضا قربانی

افتاده در میخانه

روزی..روزی روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده
روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده
دستار گرو کرده بیزار ز سجاده
من مست و حریفم مست
زلف خوش او در دست
احسنت زهی شاهد
شاباش زهی باده
این دلبر پرفتنه
با جمله ی دستان‌ها
خوش خفته و جمله شب
خوش خفته و جمله
شب این عشرت آماده
این دلبر پرفتنه
با جمله ی دستان‌ها
خوش خفته و جمله شب این عشرت آماده
خوش خفته و جمله شب این عشرت آماده
ما مست شدیم و دل جدا شد
از ما بگریخت تا کجا شد
چون دید که بند عقل بگسست
در حال دلم در حال دلم گریزپا شد
در خانه مجو در خانه مجو که او هواییست
او مرغ هواست و در هوا شد
او باز سپید پادشاهست پرید
پرید به سوی پادشا شد

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *