بیداد | علیرضا قربانی

بیداد

گر عاشق دم زند آتش در این عالم زند
گر عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بی اصل را چون ذره ها بر هم زند
عالم همه دریا شود دریا ز هیبت نا شود
آدم نماند وادمی گر خویش با آدم زند
دودی برآید از فلک این خلق ماند بی ملک
زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند
بشکافت آن را آسمان نی کند ماند نی مکان
شوری درافتد در جهان
شوری در افتد در جهان وین سو بر ماتم زند
آه خورشید افتد بر کمین از نور جان آدمی
خورشید افتد بر کمین از نور جان آدمی
کم پرس از نامحرمان آنجا که محرم دم زند
نی قوس ماند نی قزح نی باده ماند نی قدح
نی عشق ماند نی فرح نی زخم بر مرهم زند

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *