به روشنی | علیرضا قربانی

به روشنی

این همه عالَمِ پرده ها و حجابهاست گِرد آدمی درآمَده
عَرش غَلاف ِ او کُرسی غلاف ِ او هفت آسمان غلاف ِ او
کُره ی زمین غلاف او قالب ِ او غلاف ِ او روح ِ حیوانی غلاف ِ او
روح ِ قُدسی همچُنین
غلاف در غلاف و حجاب در حجاب تا آنجا که معرفت است
اکنون آینه به دست ِ تو بدهم اِلّا اگر بر روی ِ آینه عیبی بینی
آن را از آینه مَدان در آینه عارضی دان آن را و عَکس ِ خود دان
عیب بر خود نِه بر روی ِ آینه عیب مَنِه
و اگر عیب بر خود نمی نَهی باری بر من نِه که صاحب ِ آینه ام و بر آینه مَنِه

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *